نامرئی ها
ستارگان طبیعت، فلسفهی زیستهی عکاس است. امیرحسین شایگان، بیشتر از ماکروگراف بودن، شیفته طبیعتیست که شاعرانگی را دوست دارد. ثبت روح خاطرات، که در وی با زندگی در طبیعت نه به معنای بودن در آن، بلکه با آمیختگی در آن، برای یافتن چیزی که قابل رویت نیست، شکل گرفته است. این گذر معنوی از وی یک صنعتگر ِ شیفتهی طبیعت ساخته است. وامدار پدر است؛ شاید برای کودکی بازیگوش، آمیختگی با طبیعت کشف ناشناخته های اندکی داشته باشد: دویدن، طی طریق کردن گسترده و زیر پاگذاشتن وسعت خاک در مقیاسی وسیع را بخواهد. اما پدر او را به سمت ناشناختهها در مقیاس کوچک خودش رهسپار میکند. اولین درس آمیختگی با طبیعت: یافتن روح طبیعت و به دیگر کلام روح زندگی که با گذر زمان و حتی مرگ از میان نمیرود. امیرحسین شایگان، اولین پله را طی میکند و دوربین ابزاری میشود برای ثبت آن. یافتن روح طبیعت وی را به این باور میرساند که در جزئیترین ارکان طبیعت، کل هستی موجود است و هر جز تکرار کلیتیست که با چشم قابل رویت نیست؛ جز با کل تعریف میشود و کل خود تکرار جز است که درون خود تمامی کل را دارد. حلقهی فالکنر پیچیدهتر میشود، و ما از انتها به ابتدا میرویم و دوباره باز میگردیم. در سادهترین شکل آن به گفته ی عکاس: "هر آنچه در طبیعت قابل دیدن است، الگویی در ریزترین شکل ممکن دارد که ما از آن بیخبریم." آنچه این مجموعه را شایان توجه میسازد، انتخاب سوژههایی است که به طور طبیعی مرده و بیروح هستند. وی یادآوری میکند که دلیل این کار احترام وی به طبیعت بوده است. اما رد پای آنچه او را به این کار رهنمود کرده است، بهطور کامل مشهود است؛ یافتن روح زندگی که حتا بعد از مرگ هم جریان دارد. نینا عنصری |